۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه

مریم در گلستان!

شاه بابا
..
کلاغ پیر خبر آورد
که امشب
در قلب آن دهکده وهم،
میان حلقه مردمان ایستاده در خواب،
آتشی بر دامان مریم شراره کشید..
و سیمرغ سرخ فریادش بر سینه آسمان نیزه شد!
و هیچکس بیدار..!!!

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

مریدان شیطان



مردار متعفنتان در آتش تاریخ خواهد سوخت،

و ریشه هاتان در مرداب زمان بلعیده خواهد شد.









۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

رؤیای سپید روز


تمام خاطراتم را
به تعبیر غروبی سرخ و نارنجی
میان برجهای سنگی این شهر
به پاس بودن این طرح حتی
حفظ خواهم کرد!

دل خورشید ما بر شانه های کوهکی خوش نیست!
خیال آسمان شهر به رؤیای سپید روز و خشمی خوف آلوده ست..
و جای خالی یک پنجره اینجا، میان پنبه دیوارهای قلب من پیداست!

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

مردان عشق..خدایان عدالت!


دختر رؤیا باف این خاک مرده منم! ..بیدار بیدار!

گلهای آزادگردان دشت خورشید،



راه رؤیایتان از کدام طرف است؟

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

نیایش..



بیتاب قلب کوچکم در جستجوی آرامش، عاجزانه به جای خالی تو رسید!!
...
..

چندی است خلأ تو در من بیداد می کند!..

بیدارم.
به رؤیایم سری بزن.

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه



صبح امروز به تعداد قطراتی که از دل ابرها فرو می ریخت دوستت داشتم!

امروز صبح، قدر وسعت آسمان غوطه ور بودم در شعف..


تو همه چیز را همیشه یادت هست مبارز؛

لبخند صبحگاه مرا هم بی شک..! اندوه امشبم را نیز به یقین..!!


امشب به تعداد قطراتی که زمین نوشید می ستایمت!

امشب، .. به تعداد قطرات بارانی که زمین از ابتدای حیات نوشیده، می سرایمت...

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه






کبوترک،

سپیدبال گم شده به رنگ شب، به نم نمک..
برادرم،

برادرک،

سبک شبیه شاپرک،

رها شبیه قاصدک،

چه آرمیده غافلی از این غمک؟!

کسی دگر به خنده ای، به خنده ات شبیه نیست!




فانوسک خاموشکم،

سوسوی دور چشمکم،

آوازه گلگون عشق،

بر سرزمین طفلکم!!


آسوده از ما شاد باش،

در بیکران آزاد باش..

در یاد ما آباد باش،

بر عزم ما آگاه باش؛



ما "عهد ملی" بسته ایم!

بت خانه ها بر بسته ایم.

آن پیچک نفرین هرز،

از ریشه ها بشکسته ایم.

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

همانقدر کودکانه که این کلمات..!!


آغوش آبی آب
چشمای برکه بی تاب
یه قطره از شقایق
ماهی سرخ آفتاب

چتر طلای خورشید
سایه ماهو دزدید
تو سینه قلب بیدار
شوق سحرگاهو دید

مسافر سپیده
از دل ابر شنیده
که دولت سیاهی
به آخرش رسیده

یه جاده از بنفشه
می ریزه پای خورشید
جایی که شاخه نور
شرم زمینو می دید

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

نهنگ دریاشکن بلعیده خواهد شد..

خانه دل ما به دریایی شهرت دارد!!
به اتراقگاه خورشید و خورشیدیان..
به گذرگاه ناوهای عشق..
به آغوش ناب برای بلم های آزادگی!!
که کدام نهنگ نااهل تاریخ، دریاشکنی کرد و درش بلعیده نشد؟؟؟!

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

"به آزادی بدهکارم" !!



غافلگیر سفر شدی..

غافلگیر تو شدیم!!



بی هوا چشم بستی بر ما..

چشم هم ببندیم بی هوای تو نمی شود!!



فوران آتشین سینه مادر تو بر شهر جاریست.

حافظه دیدگانمان به هر ثانیه تاریخ می گویند؛

وامانده از واژه های سرد..



در جستجوی جرعه ای از آزادگی تو، شهرپیمایی میکنم.


کابوس و رؤیا در هم آمیخته!


اما هیچ نگران این آتشکده مباش..!

که لبریز از شور است و تسلیم عشق..

که خواب تو بیداری ماست.