الا ای شمع گریان گرم می سوز/خلاص شمع نزدیکست شد روز/خلاص شمعها شمعی برامد/که بر زنگی ظلمتهاست پیروز/نهان شد ظلم و ظلمتها ز خورشید/نهان گردد الف چون گشت مهموز/چو مه از ابر تن بیرون رو ای دوست/هزار اکسیر از خورشید اموز(مولانا)
سر قدم کردیم و اخر سوی جیحون تاختیم/عالمی بر هم زدیم و چست بیرون تاختیم/فهم و وهم و عقل انسان جملگی در ره بریخت/چونک از شش حد انسان بیرون تاختیم/چونک در سینور مجنونان ان لیلی شدیم/سرکش امد مرکب و از حد مجنون تاختیم/دشت و هامون روح گیرد گر بیابد ذره ای/زانچه ما از نور او در دشت و هامون تاختیم/بس صدفهای چو گوهر زیر سنگی کوفتیم/تا بسوی گنجهای در مکنون تاختیم(مولانا)
الا ای شمع گریان گرم می سوز/خلاص شمع نزدیکست شد روز/خلاص شمعها شمعی برامد/که بر زنگی ظلمتهاست پیروز/نهان شد ظلم و ظلمتها ز خورشید/نهان گردد الف چون گشت مهموز/چو مه از ابر تن بیرون رو ای دوست/هزار اکسیر از خورشید اموز(مولانا)
پاسخحذفماییم فداییان جان باز/گستاخ و دلیر و جسم پرداز/ز اغاز همه باخر ایند/ز اخر برویم ما باغاز/گر خواری و گر عزیزی اینجا/زان سوست بقا و ملک و اعزاز(مولانا)
پاسخحذفسر قدم کردیم و اخر سوی جیحون تاختیم/عالمی بر هم زدیم و چست بیرون تاختیم/فهم و وهم و عقل انسان جملگی در ره بریخت/چونک از شش حد انسان بیرون تاختیم/چونک در سینور مجنونان ان لیلی شدیم/سرکش امد مرکب و از حد مجنون تاختیم/دشت و هامون روح گیرد گر بیابد ذره ای/زانچه ما از نور او در دشت و هامون تاختیم/بس صدفهای چو گوهر زیر سنگی کوفتیم/تا بسوی گنجهای در مکنون تاختیم(مولانا)
پاسخحذف